انتخاب صفحه

Advertisement

شباهت دوران طاعون سیاه با روزگار امروز

شباهت دوران طاعون سیاه با روزگار امروز
Advertisement
لباس پزشک طاعون سیاه یا «مِدیکو دلا پِسته» یکی از معروف ترین سمبل های دوران مرگ سیاه یا طاعون سیاه است. طاعونی که از قرون وسطا تا دوران مدرن باعث نابودی بخش بزرگی از جمعیت اروپا شد. طاعون سیاه نوعی اپیدمی بود که در قرن ۱۴ یک سوم جمعیت اروپا یعنی حدود ۲۵ میلیون نفر را از بین برد.
این بیماری از چین شیوع پیدا کرد! حدودا یک سوم جمعیت ایران را از بین برد و در ادامه مسیر توسط کشتی هایی که از آسیای مرکزی راهی بنادر ایتالیایی و فرانسوی شدند به اروپا رسید، از آنجا به شهر ونیز ایتالیا سرایت کرد و بسرعت تمام سواحل مدیترانه را آلوده کرد.زمانی که به شمال اروپا رسید مردمی را که از سالها قبل از طاعون با قحطی و سرما درگیر بودند را به نابودی کشاند.
داستان طاعون سیاه بسیار بلند و پیچیده است و از جنبه های مختلف یعنی از تاثیراتی که در پزشکی یا در هنر یا در سیاست و مسائل اجتماعی گذاشت قابل بررسی است اما در این متن قصد داریم تنها به چهره ی معروف دوران مرگ سیاه میپردازیم و کمی از مسائل اطراف این کاراکتر یعنی «پزشک طاعون» که بنام ایتالیایی «مدیکو دلا پسته» معروف است.
منشا لباس برمیگردد به اولین اپیدمی هایی که در طول قرن چهاردهم بین سال‌های ۱۳۴۷ و ۱۳۵۳ تقریبا یک سوم جمعیت قاره اروپا را از بین برد. این لباس پزشکی تشکیل شده بود از یک پارچه بلند سیاه ابریشمی یا پوشیده شده با موم و یک منقار بسیار بلند و برجسته در مقابل دهان و بینی به اضافه دستکش و چکمه و کلاه و دو سوراخ روی ماسک که داخل آن شیشه قرار میگرفت تا پزشک از پشت شیشه و سوراخ به بیرون نگاه کند. این لباس در قرن ۱۷ میلادی از رم و ونیز ایتالیا به  فرانسه رسید و در آنجا هم با تغییراتی در جزییات مورد استفاده پزشکان قرار گرفت.
اما چرا پزشکان در قرون وسطا از این لباس استفاده میکردند ؟ نظریه ای وجود داشت بنام میازما که میگفت عامل اصلی بسیاری از بیماری ها نوعی بوی بد و هوای آلوده است بنام «میازما» که از بوی بد باتلاق ها، اجساد مردگان، ضایعات و آلودگی های رها شده در خیابان ها و بسیاری عوامل دیگر بوجود می آید. برای مقابله با این آلودگی ها داخل منقار بلند و بزرگ « مِدیکو دلا پسته» موادی را جاسازی میکردند مثل گل های خشک شده، اسطوخودوس، آویشن، برگ نعناع، کافور، میخک، سیر، سرکه و موادی دیگر… این مواد در واقع میبایست درصد ابتلای خود پزشک به بیماری بر اثر تنفس «میازما» رو کاهش میداد.
مشخص نیست تمام این پیشگیری ها اعم از لنزهای شیشه ای و منقار پر از پادزهر تا چه حد در جلوگیری از ابتلای پزشکان به بیماری موفق بوده است،  اما برخی از نوشته های نه چندان دقیق نشان می‌دهند که نود درصد پزشکان یا از آلوده شدن و بیماری در دوران طاعون سیاه کشته شدند یا ناپدید میشدند.
اما دقیق تر بررسی میکنیم تا ببینیم پزشکان طاعون سیاه چه کسانی بودند. پزشکان طاعون به نوعی ماموران دولتی بودند، که در دوران شیوه بیماری بطور خاص توسط یک شهر یا ناحیه طاعون زده استخدام میشدند. آنها دو وظیفه اصلی بر عهده داشتند؛ اول کاهش درد و رنج بیماران و دوم ثبت آمار مرگ و میر بیماران و ثبت وصیت های احتمالی شان در دفاتر دولتی که در دست پزشک بود.
در دوران شیوع بیماری وقتی که رفت و آمد ممنوع اعلام میشد «مدیکو دلا پسته» تنها کسانی بود که اجازه داشت آزادانه در شهر تردد کند و رفت و آمد برای بقیه گهگاه مجازات اعدام در بر داشت. ( همزمان که مینویسم در سال ۲۰۲۰ بسر میبریم و از شب گذشته قوانین منع رفت و آمد در تمامی شهر های ایتالیا به اجرا در آمده و خروج و تجمع بدون دلیل و بی مورد جریمه مالی در بر خواهد داشت و فرد خاطی مجرم شناخته خواهد شد ) علاوه بر این وظایف عملی، پزشکان طاعون سیاه نقش مورخ رو هم بر عهده داشتند. آنها کسانی بودند که بعد از پایان اپیدمی ماجراهایی که به چشم دیده بودند را برای بازماندگان و مردم شهر روایت و ثبت میکردند.
یکی از مشهورترین پزشکان طاعون سیاه «الویزه زِن» از اهالی ونیز در نامه ای در دوران طاعون به دوست پزشک اش در فرانسه مینویسد: “ برای شما از این روزهای وحشتناک مینویسم فقط ازاین جهت که معتقدم، بدون حافظه، تاریخ وجود نخواهد داشت و حتی اگر تلخ و غم انگیز، این حقیقت است که میراث مشترک ما خواهد بود.” نقاشی دیواری با عنوان « پیروزی مرگ » در شهر پالرمو در سیسیل ایتالیا. روایت روزهایی که مرگ سوار بر اسب در میان مردم میتازد و قربانی می‌گیرد.
پزشک مشهور ونیزی آن نامه را همزمان با جشن پایان احداث و بازگشایی کلیسای «سانتا ماریا دلا سلوته (سلامتی)» در ناحیه ی «پونتا دلا دوگانا» ی شهرونیز نوشت که به مناسبت قدردانی مردم شهر ونیز از مریم مقدس برای رفع بلای طاعون از سر مردم شهر بنا شد. بلایی که طی ۱۷ سال در قرن هفدهم بیش از ۴۰ درصد از جمعیت شهر باشکوه و پر رونق ونیز را به کشتن داده بود چیزی  حدود ۸۰ هزار نفر.
پزشکان طاعون سیاه طی قرن های ۱۴ تا ۱۷ میلادی در مناطق مختلف اروپا با بیماری مبارزه کردند و نقش تعیین کننده ای  در افزایش شناخت انسان در مورد بیماری های واگیر دار، روش انتقال شان و عملکرد شان داشتند .
ثبت آن وقایع دردناک همچنین در شکل گیری جنبش های بزرگ اجتماعی که از دل سال‌های سیاه و وحشتناک طاعون بیرون آمدند، موثر بود و در سال های بعد به تغییراتی مثبت و جنبش های بزرگ تحول خواهی مذهبی سیاسی هنری و اجتماعی انجامیدند که نوشتن درباره هر کدام شان حتی به طور خلاصه نیازمند وقت و سواد تخصصی فراوان است.
«الویزه زِن»همان پزشکِ نامه نگار ونیزی در توصیف شرایط روزهای سیاهی که پایانش را در ونیز جشن میگرفتند همچنین نوشته بود :« دیگر حتی کسی باقی نمانده که جسد هلاک‌شدکان را دفن کند » «قایق ها روی کانال های شهر ونیز به آرامی حرکت میکردند و از قایق ها این فریاد به گوش میرسید : «آنهایی که در خانه مرده اند را از خانه به داخل قایق ها پرتاب کنید »  «در تمام کوچه و خیابان ها علف سبز شده بود و هیچکس عبور نمیکرد.» طاعون در میلان، ۱۶۳۰
از دل طاعون سیاه همانطور که گفته شد تغییر و تحولات بسیاری بیرون آمد از جمله آنکه به طور خیلی خلاصه می‌توان گفت  در جامعه شک ایجاد شد.
پزشکان بسیار مشهور و برجسته ی دانشگاه پزشکی شهر پادوا ی ایتالیا که برای مشورت دعوت شده بودند اساسا وجود چنین مرضی را رد کردند! درمانگران ‌کلاهبردارانی در شهر پیدا شدند که پادزهر ها و داروهای بی فایده و مضر و گاهی کشنده را پیشنهاد میکردند. کشیش ها و اهالی کلیسا به راه افتادند و فریاد میزدند که این خشم و عذاب الهی ست که بخاطر گناهکاری مردم به جان شهرها افتاده و مردم را سزاوار عذاب الهی دانستند. برخی به تحریک مبلغین مذهبی در کوچه و خیابان خود را تیغ و زنجیر میزدند تا خداوند از سر تقصیرات شان بگذرد و عذاب را از سرشان بردارد. عده ای مشغول کشتن یهودیان یا زنانی که به عقیده آنها جادوگر بودند شدند. عده ای از مردم هم که مذهب و کلیسا را ناتوان در پاسخگویی به رنج انسان میدیدند به وجود و قدرت خدا و مسیحیت شک کردند و دیرتر این شک در پی ریزی بنیان های رنسانس فرهنگی اروپا تعیین کننده شد.
به علت مرگ و میرعده ی بسیار چشمگیری از مردم کارگر و‌کشاورز و دامدار در اثر طاعون سیاه، نیروی کار بسیار اندکی برای کار در دوران پس از طاعون باقی مانده بود و اینبار بر خلاف قبل، کارفرمایان به علت نبود نیروی کار میبایست امتیازات بیشتری برای کارگران در نظر میگرفتند. کارگران حقوق بالاتر و شان اجتماعی بیشتری را توقع میکردند.
همه اینها تغییرات عمیقی بر جامعه اروپایی گذاشت و به نوعی زمینه ساز برخی از گرایشات و جنبش هایی شد که بر سر حقوق انسان، و درباره اهمیت انسان، درباره مفهوم شهروند بحث میکردند. مسائلی که در اوج نفوذ کلیسا در قرون وسطا اصلا قابل بحث نبودند.
برمبگردیم به پزشکان سیاه پوش منقار دار و تمام میکنیم، پزشکان سیاه پوش دوران طاعون سیاه یا مرگ سیاه، که ماسک و لباس معروف شان تا قرن حاضر بعنوان یکی از ده ها ماسک معروف ونیزی در جشن و کارناوال های ونیز شناخته شده است روزگاری علاوه بر کار درمان، نقش گزارشگران و مورخینی را بازی کردند که به ما نشان دادند چگونه گسترش یک بیماری واگیرداردر ۶ قرن پیش جمعیت شهرهای بزرگ را صد ها هزار نفر کاهش داد و عجیب اینکه در عین ناباوری امروزه شاهد اتفاقی مشابه هستیم که برایمان در دنیای واقعی قابل تصور نبود.

درباره نویسنده

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین‌ها

قیمت روز

دسته‌ها

نظرسنجی